English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8269 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
down U کوتاه
shortest U کوتاه
dwarfish U کوتاه
stunts U کوتاه
puny U قد کوتاه
low U کوتاه
stunt U کوتاه
curtal U کوتاه
dumpy U کوتاه
bas relif U کوتاه
concise U کوتاه
stockier U کوتاه
little U کوتاه
succinct U کوتاه
stockiest U کوتاه
stocky U کوتاه
short U کوتاه
miniatures U کوتاه
stunting U کوتاه
pygmies U کوتاه
miniature U کوتاه
pigmy U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
pygmy U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
of short duration U کوتاه
scut U دم کوتاه
pygmies U قد کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
pigmies U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
synoptic U کوتاه
shorter U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
liliputian U قد کوتاه
tunicle U لباس کوتاه
whiffet U سوت یا پف کوتاه
vamp U جوراب کوتاه
undersize U اندازه کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
stag U کوتاه کردن
lie-down U استراحت کوتاه
bas-reliefs U برجسته کوتاه
stags U کوتاه کردن
bas relief U برجسته کوتاه
shortening U کوتاه شدگی
to fall short U کوتاه امدن
poops U صدای کوتاه
abbreviated U کوتاه شده
truncation U کوتاه سازی
pigmies U ادم کوتاه قد
aphorisms U سخن کوتاه
tutus U دامن کوتاه
low U کوتاه دون
aphorism U سخن کوتاه
to look in U کوتاه کردن
bas-relief U برجسته کوتاه
poop U صدای کوتاه
catnapping U چرت کوتاه
shorten U کوتاه تر کردن
shortened U کوتاه کردن
shortened U کوتاه تر کردن
shortens U کوتاه کردن
shortens U کوتاه تر کردن
brief U کوتاه مختصر
briefed U کوتاه مختصر
briefer U کوتاه مختصر
briefest U کوتاه مختصر
formulate U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
shorten U کوتاه کردن
mini-skirt U دامن کوتاه
catnaps U چرت کوتاه
abbreviate U کوتاه کردن
abbreviates U کوتاه کردن
abbreviating U کوتاه کردن
tutu U دامن کوتاه
short-lists U فهرست کوتاه
short-listing U فهرست کوتاه
short-listed U فهرست کوتاه
short-list U فهرست کوتاه
mini-skirts U دامن کوتاه
formulates U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
curtail U کوتاه کردن
truncates U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
clipping U کوتاه کردن
scurried U مسابقه کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
curtailed U کوتاه کردن
curtailing U کوتاه کردن
curtails U کوتاه کردن
truncate U کوتاه کردن
truncated U کوتاه کردن
wool of short staple U پشم نخ کوتاه
pygmies U ادم کوتاه قد
detruncation U کوتاه شدگی
short run U کوتاه مدت
short return U برگشت کوتاه
short precision U دقت کوتاه
short period U دوره کوتاه
gnomical U کوتاه لب نویس
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber U الوار کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
hide bound U کوتاه فکر
short drop U دراپ کوتاه
fubsy U کوتاه وکلفت
short run U مدت کوتاه
escopette U قرابینه کوتاه
short term U دوره کوتاه
short term U کوتاه مدت
short splice U پیوند کوتاه
draw in U کوتاه شدن
easy term U کوتاه مدت
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
short shunt U شنت کوتاه
short service line U خط سرویس کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
short circuit U اتصال کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
manakin U ادم کوتاه قد
manikin U ادم کوتاه قد
morello U گیلاس دم کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
scutter U دو باگامهای کوتاه
novelet U داستان کوتاه
novella U رمان کوتاه
one track U کوتاه فکر
razee U کوتاه کردن
piaffer U یورتمه کوتاه
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
low frequency wave U موج کوتاه
lop sided U کوتاه و بلند
idyl U قصیده کوتاه
short burst U رگبار کوتاه
short brittle U شکننده- کوتاه
short blast U سوت کوتاه
intrim U کوتاه مدت
jog trot U یورتمه کوتاه
knurly U کوتاه قد کوتوله
short blast U بوق کوتاه
let us be brief U کوتاه کنیم
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
playlet U نمایش کوتاه
detruncate U کوتاه کردن
pygmy U ادم کوتاه قد
short-circuit U اتصال کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
spontoon U نیزه کوتاه
shuffle U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
short-haul U خط سیر کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
short-wave U موج کوتاه
curt U کوتاه ومختصر
to cut short U کوتاه کردن
idyll U چکامه کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
strop U طناب کوتاه
stichomythia U مکالمات کوتاه
steep taper U مخروط کوتاه
short wave U موج کوتاه
novelette U داستان کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
short test bar U میله کوتاه
by pass U اتصال کوتاه
chip shot U ضربه کوتاه
chitchat U صحبت کوتاه
chiton U قبای کوتاه
coatee U دامن کوتاه
conte U داستان کوتاه
cutty sark U دامن کوتاه
cut off U کوتاه کردن
short time U کوتاه مدت
bunny hop U پرش کوتاه
britches U شلوار کوتاه
term paper U رساله کوتاه
unabridged U کوتاه نشده
abridge U کوتاه کردن
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
Recent search history Forum search
1معني short earlobe
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com